س: مولودخواني و جمع شدن براي آن چه حكمي دارد؟
ج: مولودخواني كه نقل خبر چگونگي رسالت رسول9 و اتفاقاتي كه در روز تولد آن حضرت از آيات و معجزات رخ داده است، از مطالب نيكوئي (بدعت حسنه) است كه انجام دهندههاي آن ثواب ميبرند چون منظور بزرگداشت قدر و منزلت پيامبر9 و اظهار شادي و بشارت و خوشحالي به مناسبت تولد شريف است.
س: آيا براي مولودخواني و بزرگداشت تولد، دليلي (اصل) از سنت نبويه9 وجود دارد؟
ج: بله، امام حفاظ احمدبن حجر عسقلاني، اصلي را از سنت استخراج نمود و آن روايتي است كه در صحيحين نقل شده «ان النبي 9 قدم المدينه فوجد اليهود يصومون يوم عاشورا فسألهم فقالوا هو يوم اغرق الله فيه فرعون و نجي موسي نصومه شكراً لله تعالي، فصامه و امرالمسلمين بصومه» : پيامبر9 وارد مدينه شد و ديد يهود در روز عاشورا روزه ميگيرند از ايشان دليل اين كار را سؤال كرد پاسخ دادند كه در اين روز خداوند فرعون را غرق كرد و موسي را نجات داد براي شكر خداوند روزه ميگيريم پيامبر 9 روزه گرفت و مسلمانان را امر به روزه نمود. سپس ابن حجر ميگويد: از اين روايت استفاده ميشود به خاطر سپاس از نعمت يا دفع سختي در روز معين شكر خدا را به جاي ميآوريم و اين شكر به انواع عبادتها مانند سجده، روزه، صدقه حاصل ميشود و چه نعمتي بزرگتر از نعمت تولد پيامبر رحمت 9است، اين مطلب را سيوطي در كتاب فتاوي نقل كرده است. (82) از آن روايت دانسته ميشود كه جمع شدن براي شنيدن داستان تولد پيامبر 9از بزرگترين قربتها است، چون برپايي اين مجالس به سبب تولد صاحب معجزات اظهار شكر براي خداوند است و براي اينكه اين مجالس همراه غذا دادن و صلوات بر رسول خدا9 ميباشد و زياد بودن صلوات و تحيات و مواردی مانند اینها از وجوه افعال تقرب اليالله است و علماء بزرگوار تصريح نمودهاند كه عمل مولودي موجب امان در آن سال ميگردد و نيت در اين اعمال مهم است و الله سبحانه اعلم. (83)
فائده: حافظ شمسالدين ابن جزري در كتاب عرف التعريف بالمولد الشريف ميگويد: ابولهب بعد از مرگش در خوابي ديده شد. از او سؤال شد در آتش جهنم حالت چطور است؟ گفت: بدانكه از من هر شب دوشنبه عذاب كم ميشود و از بين انگشتانم آبي به اندازه اين جاري ميشود و اشاره به سر انگشتان خود نمود چون زن کنیزي را آزاد نمودم كه بشارت تولد پيامبر9 و شير دادن پيامبر را به من داد. وقتي ابولهب كافري كه سورهاي در مذمتش نازل شده، به دليل شادي شب تولد پيامبر9 آرامش و بخششي برايش در آتش جهنم حاصل ميشود پس چگونه خواهد بود حال مسلمان موحدي كه با برگزاري مجلس مولودخواني اظهار شادي ميكند و به خاطر اظهار محبت و آنچه كه از حيث مالي توان آن را دارد بخشش ميكند جزاء اين عمل از طرف خداوند است كه اين شخص را به فضلش داخل بهشت ميكند. (84)
س: جمع شدن افراد بر ذكر و درگاه كه تعداد زيادي از مردم انجام ميدهند چه حكمي دارد؟
ج: جمع شدن براي گفتن ذكر سنت مطلوب و قربت مستحبي است در صورتي كه شامل بر محرمات مثل مخلوط شدن مردان با زنان اجنبي نباشد.
س: چه دليلي بر فضيلت اين مجالس با بلند نمودن صدا وجود دارد؟
ج: احاديث زيادي در فضيلت جمع شدن افراد بر گفتن ذكر و بلند شدن صدا به ذكر از پيامبر9 وارد شده است از آن جمله اين روايت پيامبر9لايقعد قوم يذكرون الله تعالي الا حفتهم الملائكه و غشيتهم الرحمه و نزلت عليهم السكينه و ذكرهم الله تعالي فيمن عنده» (85) : گروهي كه به خاطر ذكر خدا به دور هم جمع ميشوند ملائكه آنها را دربر ميگيرند و رحمت و آرامش بر آنها نازل ميشود و ذكر ايشان به اوصاف و اسماء الهي است. اين را مسلم روايت كرده است.
مسلم و ترمذي نقل كردهاند كه «ان النبي9خرج علي حلقه من اصحابه فقال مايجلسكم و قالوا جلسنا نذكر الله و نحمده فقال انه اتاني جبرئيل فاخبرني ان الله يباهي بكم الملائكه» (86) : پيامبر بر گروهي از اصحابش وارد شد و سؤال كرد در مجلس شما چه گفته ميشود پاسخ دادند كه ذكر خدا و حمد خداوند ميگوييم پيامبر فرمود كه جبرئيل بر من نازل شده و گفت كه خداوند به شما بر ملائكه مباهات مينمايد.
امام احمد و طبراني روايتي مرفوعاً نقل نمودهاند كه «ما من قوم اجتمعوا يذكرون الله تعالي لايريدون بذلك الاوجه الله تعالي الا ناداهم مناد من السماء ان قوموا مغفوراً لكم قد بدلت سيئاتكم حسنات» (87) : گروهي كه به دور هم جمع شوند و بقصد قربت ذكر بگويند منادي در آسمان ندا ميدهد كه بلند شويد كه گناهان شما بخشيده شد و گناهان شما به اعمال نيك تبديل شد.
و در رواياتي كه بيان شد دليل واضحي وجود دارد بر فضيلت مجلس ذكر و خير و نشستن براي آن و اينكه خداوند به ايشان بر ملائكه مباهات مي كند و دليل بر مستحب بودن بلند كردن صدا به گفتن ذكر آن روايتي است كه بخاري از ابي هريره نقل كرده است. قال رسول الله9 «يقول الله انا عند ظن عبدي بي و انا معه اذا ذكرني فان ذكرني في نفسه ذكرته في نفسي و ان ذكرني في ملاً ذكرته في ملاً خير منه» (88) : خداوند ميفرمايد كه من، همان طور كه بندهام گمان ميكند براي او اجابت مي كنم اگر در نفس و آهسته ذكرم را بگويد من نيز او را آهسته ياد مي كنم و اگر در ملأ عام مرا ياد كند من نيز در ملأ عام بهتر از وي، او را ياد مينمايم.
ذكر در ملاء عام با صداي بلند مي باشد و بيهقي روايت مرفوعهاي نقل كرده است كه «اكثروا ذكرالله حتي يقول المنافقون انكم مراؤون» (89) : زياد ذكر خداوند را بگوييد تا اينكه منافقون بگويند كه شما رياكاريد.
و در روايت ديگر به جاي عبارت «حتي يقول انكم مراوون» عبارت «حتي يقولوا مجنون» آمده است و آنچه كه از اين روايت مشخص ميشود اين است كه گفتن منافقون وقتي است كه اين ذكر با صداي بلند باشد و نه در خفاء و سٍر. والله اعلم
فائده: علماء عارف ميگويند احاديثي وارد شده كه ذكر با صداي بلند را مستحب ميداند و احاديث ديگري مخفي گفتن ذكر را مستحب ميداند و جمع بين اين روايتها اين است كه، اختلاف حالات و اشخاص در ذكر گفتن متفاوت است و هر كدام از اين دو شيوه بهتر و جامعتر براي حضور قلب گوينده باشد، ميتواند آن را انجام دهد و علماء عارف گفتهاند: در وقتي كه از رياء شدن ميترسد و يا خوف اين را دارد كه بلند گفتن ذكر او باعث تشويش ذهني نمازگزاري بشود ذكر آهسته و مخفي بهتر است و اگر اين اشكالات نباشد بلند گفتن ذكر بهتر است چون نفع بيشتري دارد كه علاوه بر خودش ذكر به غير نيز ميرسد و بلند گفتن ذكر تأثير بيشتري در قلب دارد. هر كاري بستگي به نيت دارد و آنكه از درون خبر دارد الله سبحانه و تعالي است.
