در تاریخ 22 خرداد سال 1404 شمسی بسیاری از مناطق سرزمینی ایران اسلامی مورد تعرض و تجاوز نظامی صهیونیست ها قرار گرفت و در شروع این منازعه سرداران و اندیشمندان و تعدادی از شهروندان بخصوص زنان و کودکان مورد حمله قرار گرفته و به شهادت رسیدند، ضمن دعای خیر برای خادمان شهیدمان و مسئلت حشر آنان با شهداء کربلا از خداوند متعال ، سوالی که هر ایرانی بارها از خود پرسیده و در بسیاری از محافل خانوادگی و دوستانه مورد بحث و مناقشه قرار گرفته و یا در عرصه های سیاسی و سیاسیون گاها موجب منازعات سیاسی نیز شده است و  در این دوران نیز تکرار می گردد  اینست که علت دشمنی اسرائیل با ایران چیست و به چه دلیل این دشمنی به نزاع و جنگ کشیده شده و سرزمین ها و مناطق سرزمینی تحت حاکمیت مورد حملات طرف مقابل قرار می گیرد . بسیاری از کارشناسان حمله و غصب سرزمین فلسطین توسط صهیونیست ها و حمایت ایران از مظلومین فلسطین را عامل این اختلاف و منازعه می دانند، بسیاری دیگر نقش حمایتی ایران از شیعیان لبنان و سوریه و حمله صهیونیست ها به آنان را عامل این منازعه می دانند . گروهی از غربیان و تحلیل گران وابسته به آنها  با ایجاد شک و تردید توسعه طلبی منطقه ای ایران را عامل این منازعه قلمداد می کنند . اما حقیقت امر چیست؟ افکار و اندیشه دینی و ملی در این مورد چه نقشی دارد . نقش دین و شریعت اسلامی بر محو ظلم و ستم صهیونیسم یکی از موارد قطعی علت های این منازعه می باشد که در مقاله ای جداگانه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و در این نوشتار بحث نقش ملی و منطقه ای سرزمین و حاکمیت ایرانی را با عنوان نقش تمدن سازی ایرانی اسلامی انقلاب در منازعات ایران و غرب و یا ایران و اسرائیل مورد بررسی قرار خواهیم داد .

یکی از راه های حفظ سرزمین و نقش آفرینی کشور ها در مسائل منطقه ای و جهانی توسعه یافتگی و رفاه ملت ها بر پایه علم و فناوری بومی و بهره مندی منطقی و با برنامه از دستاوردهای علمی و پیشرفت دیگر جوامع بشری است . در طول تاریخ جوامع بشری ، دولت ها و حاکمانی بوده اند که تمامیت خواه بوده و سعی در بسط و گسترش و تحمیل اراده و اندیشه خود بر ملت ها و حاکمیت های سایر کشورها نموده اند، حاکمان جزیره انگلیس که نام بریتانیای کبیر بر خود نهاده اند برای این مقصود سال های طولانی سیاهان افریقا را به بردگی گرفته و با سلاح و زور بسیاری از سرزمین ها را تصاحب و منابع مختلف فکری فرهنگی و اقتصادی آنها را به تاراج برده و برای این تسلط و سلطه گری از هیچ گونه جنایت نیز دریغ نمی نمودند. کشتارهای مردم هندوستان و اندونزی و مالزی و یا استعمار مردم چین نمونه های بارز و شاخصی از این سلطه گری است، ابزار این سلطه گری انگلیسی سلاحهای پیشرفته آن دوران و کشتی های جنگی و کارخانه هایی صنعتی و ساختارهای سیاسی اقتصادی نو و برتر و کارآمدتر بوده که سایر کشورها در آن دوران فاقد آن بوده و خود را نیازمند آنها می دانستند. لذا از ابزار برتر خود برای تسلط و استعمار دیگران بهره ها بردند . این روش قبل از آنها نیز توسط سلطه گران جهانی مورد استفاده قرار گرفته و پس از آنها نیز توسط ایالات متحده تکرار گردیده که خود روزی مستعمره بود . از آنجایی که امروزه ایالات متحده امریکا و  به میزان کمتری تعداد انگشت شماری از کشورهای اروپایی در توسعه علم و فناوری جهانی نقشی اساسی داشته و از این نقش جهت بهره مندی و استعمار بیشتر خود از منابع و منافع سرزمین های دیگر بهره می برند و همواره برنامه ریزی گسترده ای برای حفظ این برتری داشته اند مانند توسعه مراکز علمی آموزشی و رفاهی سرزمینی خود جهت جذب نخبگان علمی سایر کشورها ، استفاده از منابع غنی سرزمینی کشورها و برنامه ریزی برای سرمایه گذاری در کالاها و صنایعی که اصلی ترین بهره بردار و منفعت آن بازگشتی به سرزمین خود داشته باشد از جمله شگردهای این کشورها برای حفظ برتری و سلطه گری جهانی است. به سایر شاخصه های این مهم نمی پردازیم . انقلاب اسلامی با شعار و امید و آرزوی ملت ایران برای استقلال شکل گرفت و سعی همه برنامه ریزان ایرانی پس از انقلاب اسلامی رسیدن به این قله بلند و رفیع بوده است ، این هدف گذاری برای توسعه و تمدن سازی ملی بر پایه اسلام است که موجب می شود این توسعه از معیارهای اخلاقی ودینی نیز بهره مند باشد یعنی توسعه ای که معایب توسعه غربی را نداشته و توسعه ناکارآمد و ظالمانه ای نباشد زیرا موجب استعمار دیگران نخواهد بود و راهی بیراهه از اصل خلقت بشری و تعالیم پیامبران علیهم السلام نخواهد داشت. خودکفایی و توسعه کشور بر پایه علم و اندیشمندان بومی با رعایت اخلاق و اصول دینی موجب شده تا شروع توسعه ایران و پایداری بر این راه و روش موجب توجه دو دسته و گروه گردد. گروهی از مظلومین عالم شاهد الگویی جدید در رفاه ملت و معارضه با استعمار و استبدادها بوده و روش نوینی برای زندگی بشری را ملاحظه نمایند و گروه دوم قدرت های بزرگ و استعمارگر هستند که همواره راه کارهای متعدد و متفاوتی را برای گسترش سلطه خود یا مهار توسعه و جلوگیری از رفتارهای دیگر کشورها با تمام توان و قوا به مرحله اجرا می گذارند. از جمله مهار و کنترل توسعه ایران که با شروع انقلاب اسلامی شکل گرفته و تا امروزه نیز ادامه یافته و خواهد یافت. اسرائیل که به عنوان نایب امریکا اعمال و رفتاری را در همه عرصه ها ساماندهی و انجام می دهد و یکی از اصلی ترین نیروی نیابتی استعمارگران برای جلوگیری از شکوفایی تمدنی ایرانی است به اشکال و روشهای مختلفی از هم پیمانی با همسایگان ایران و یا اهرم های اقتصادی بر مهار ایران توجه نموده اما این روشها ناکارآمدی خود را به اثبات رسانید. ایجاد تمدن بدون امنیت پایدار سرزمینی و حفظ منافع فرا سرزمینی بدون قدرت نظامی و دفاعی توهمی بیش نخواهد بود لذا تضعیف توان نظامی و امنیتی ایران از اصلی ترین برنامه های استعمارگران و غاصب سرزمین های اسلامی است. تشکیل و حمایت از گروههای معاند داخلی و تروریسم یکی از عوامل خلل در امنیت پایدار است که دشمنان تمام همت خود را بر آن نهاده اند اما نتیجه لازم را کسب ننمودند لذا حمله به ساختار فیزیکی نظامی و امنیتی و تضعیف ابزارهای نظامی وجه برنامه استعمارگران قرار گرفته است. تحریم لوازم و جلوگیری از ساخت ابزارهای دفاعی و نیز ترور اندیشمندان و بسیاری از اعمال جهت جلوگیری از شکوفایی تمدن ایرانی اسلامی و استقلال حقیقی ایران می باشد لذا می توان تعرض و حمله صهیونیسم را  جهت حذف تمدن ایرانی تفسیر نمود. دستاوردهای علمی شگرف ایرانیان پس از انقلاب اسلامی و تعالی نسبی جایگاه ایران در جهان که با روندی صعودی همراه بوده است و نقش بی بدیل رشد جامعه ایرانی علیرغم همه ظلم ها و موانعی که نظام سلطه بر ما روا می دارد موجب شده تا حمله نظامی و رودروی سرزمینی بوجود آید که بنظر می رسد این رویارویی جهت صعود جایگاه جهانی برتر ایران و تمدن سازی ایرانی اسلامی بسیار موثر و نقشی اساسی ایفا نماید . در حقیقت استقلال ایران مورد مناقشه استکبار جهانی و صهیونیسم بوده و آن را بر نمی تابند. امری که با استقامت و صبوری مردم این سرزمین و سعی و تلاش بیش از پیش و حمایت از نیروهای مسلح به سرانجامی سزاوار خواهد رسید.

 انشا الله و ما النصر الا من عندالله العزیز الحکیم