امروز اسرائیلی ها پس از تبادل آتش و جنگ محدود در سال گذشته جنگ مستقیم و فراگیری را با ایران آغاز نموده اند. حاکمان تل ابیب چه انگیزه و اهدافی را در حمله به ایران دنبال می کنند  به عبارتی انگیزه اصلی و مخفی اسرائیلی ها در حمله به سرزمین ایران و درگیری مستقیم نظامی چیست؟ عملیات گسترده در حمله به اماکن عمومی و مردم و به شهادت رساندن فرماندهان و نیروهای نظامی ، حمله به مراکز نظامی ، علمی و هسته ای، به شهادت رساندن اساتید دانشگاه ها و دانشمندانی که در عرصه های مختلف علمی فعالیت دارند و نیز حملات کور به مناطق مسکونی و به شهادت رساندن مردمی که عموما زنان و کودکان هستند چه ثمره و سودی برای صهیونیسم و استعمارگران دارد . این سوال پاسخ های متعددی داشته و دارای لایه های مختلفی است. که هر کدام در بحثی جداگانه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.           

هر چند نخست وزیر اسرائیل در مصاحبه های خود تعطیلی برنامه های هسته ای و نابودی آن را با کشتن اساتید برجسته و طراحان حقیقی فن آوری هسته ای و نیز از بین بردن توان نظامی ایران با از بین بردن مراکز صنعتی و مراکز نگهداری تجهیزات نظامی از جمله صنایع ساخت موشک با کشتن فرماندهان با تجربه میادین مختلف را هدف خود بیان نموده اما بنظر می رسد که صهیونیسم و طراحان آمریکایی این حمله اهداف متمایز تر و جامع و کاملتری را دنبال می نمایند.و این بیانات نوعی ایجاد انحراف در افکار عمومی و پنهان نمودن انگیزه حقیقی آنهاست. این حمله و درگیری با درگیریهای نظامی قبلی ایران و اسرائیل تفاوتها و ويژگی های اساسی دارد که مختصرا به آنها اشاره می نماییم.  اولین ویژگی این حمله و تهاجم، گسترده بودن و فراگیری آن در همه عرصه ها است. و در همان مرحله آغاز و شروع  این حمله هیچ نقطه و مکان و عرصه ای محفوظ و درامان نمانده و نخواهد ماند و لو قوانین بین المللی محافظت از آن را واجب دانسته باشد مانند حمله به مراکز درمانی و خدمات رسانی و هلال احمر که شاهد حمله اسرائیل به همه آنها در همان ساعات اولیه حمله به ایران هستیم. دوم اینکه برای زمانی محدود طراحی نشده زیرا تجربه جنگهای صهیونیسم و نیز اعتقاد کارشناسان اینست که این درگیری ها ممکن است هفته ها به درازا کشیده شود. ویژگی سوم  اعلام واگذاری تصمیم حمله به ایران از طرف اامریکا به اسرائیل است و خود گواه بر این امر است که این حمله جزئی از طرح گسترده تری می باشد که اسرائیل نیز نقشی محوری در آن دارد. ویژگی دیگر سرعت عمل و وسعت پاسخ گویی نیرو های مسلح جمهوری اسلامی به تهاجم اسرائیل است. این حمله بدون فاصله زمانی پاسخ داده شد یعنی هیچ کشور واسطه نتوانست حمله متقابل ایران را به تاخیر اندازد و این تفاوتی معنا دار است زیرا در دو عملیات قبلی ایران کشورهایی خواهان خویشتن داری ایرانیان شدند که مورد توجه نیز قرار گرفت و تحلیلگران علت آن را در اهداف صهیونیست ها و امریکائیان برای این حمله می دانند. به همین دلیل هر دو طرف از خطوط قرمز طرف مقابل عبور نمودند. بسیاری قائلند که هدف اصلی حمله اسرائیل به ایران اجبار و وادار نمودن ایران به تسلیم شدن در مقابل خواسته های امیرکا در محدود سازی فعالیت های هسته ای و تجهیزات نظامی می باشد.  این امر و تحلیل نیز خود پوششی بر اهداف اصلی حمله اسرائیل به ایران است.    

اما چرا اسرائیل این زمان را برای حمله به ایران انتخاب نموده است. تحلیل گران غربی ضعیف شدن قدرت نظامی و سیاسی منطقه ای ایران را که به دلیل سرکوب حماس و جهاد اسلامی و نیروهای مقاومت فلسطین توسط اسرائیل . حمله به نیروهای مقاومت لبنان و مهار نظامی حزب الله به عنوان اصلی ترین نیروی مقاومت و شهادت رهبران آن . تغییر نظام سیاسی سوریه یکی از پشتیبانان اصلی عربی منطقه ای ایران . و فشارهای سیاسی و مهار نیروهای مقاومت عراق  و نیز مصالحه اسرائیل با چهار کشور عربی و استفاده از توان نظامی سیاسی آنها در مهار قدرت منطقه ای گروههای طرفدار انقلاب و نظام اسلامی . و به قدرت رسیدن ترامپ و نیز گسترش روابط اسرائیل با کشورهای همسایه ایران مانند جمهوری آذربایجان جهت مهار توان سیاسی اقتصادی با برپایی مراکز امنیتی در آذربایجان و اقلیم کردستان را عامل این ضعف می دانند فشارهای اقتصادی مضاعف نیز بر این عوامل افزوده می شود.. کارشناسان اسرائیلی و غربی این عوامل به اضافه حمایت بی قید و شرط ترامپ از اسرائیل را  از جمله عواملی بر می شمارند که اسرائیل را به عنوان قدرتی منطقه ای مطرح و توازن قوا بین ایران و اسرائیل را از بین برده است در نتیجه اسرائیل دارای قدرتی برتر از ایران شده و به عنوان اصلی ترین قدرت سیاسی نظامی اقتصادی منطقه مطرح شده است . لذا برای طرح و القاء این برتری و مهار کامل نیروهای انقلاب اسلامی و مقاومت به حمله به سرزمین ایران دست زده است تا به نحوی جمهوری اسلامی را ساقط نموده و حکومتی دست نشانده مانند فرزندان پهلوی ها و یا طایفه قاجاری منافقین را بر ایران مسلط نمایند الگویی که در سوریه موفق به اجرای آن شدند. و ایران را نیز مانند سوریه فرض نموده اند که با همکاری کشورهای عربی در درازمدت موفق به تغییر نظام سیاسی و از هم پاشیدن نیروی نظامی امنیتی آن شدند. 

در تحلیلی جامع و هدف اصلی این جنگ را در حقیقت می توان زمینه احیائ طرح خاورمیانه جدید با محوریت و رهبری اسرائیل دانست یعنی به وجود آوردن حاکمیتی بیش از حاکمیت یهود بر فرات و دجله که صهیونیسم سالها در پی آن بوده است بلکه از این اهداف صهیونی که قرن ها آن را اعلام و پی گیری می نمودند نیز فراتر رفته و با حذف نظام سیاسی ایران پازل حکومتی و آرزویی خود را کامل نمایند و خواسته دیرینه ای که یهودیان و مسیحیان افراطی از جنگ های صلیبی تا کنون موفق به سرانجامی آن نشده را عملی سازند. حذف قدرت و توانمندی ایران می تواند اسرائیل را به این هدف مهم برساند که گمان دارند با حمایت مطلق امریکا عملا این توان را خواهند داشت. آنها گمان دارند که با حذف جمهوری اسلامی غرب آسیا را تحت فرمان صهیونیسم در آورده و اداره امور این منطقه را به آنها سپرده و آمریکائی ها تمام توان خود را بر مهار چین و برتری بر جهان قرار دهند.

اما با همه تحلیل های کارشناسان و سیاسیون امریکایی اسرائیلی و طرفداران شان می باید یک نکته اصلی مورد توجه همگان قرار گیرد و آن اینست که عوامل اصلی قدرت ایران و نظام اسلامی را درک ننموده و ناتوان از شناخت عوامل اصلی قدرت حکومت اسلامی و شیعیان علی ابن ابی طالب علیه السلام و پیروان حقیقی اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله هستند. هر چند عوامل مورد اشاره کارشناسان غربی موجب تقویت جایگاه منطقه ای ایران بوده اما نمی توان ادعای تضعیف جبهه مقاومت را تایید نمود. زمان و تاریخ گواه بر این مدعا خواهد بود که اندیشه مقاومت استوار است. اما عامل قدرت هر کشور از اندیشه و افکار ملت و مردم آن سرزمین نشات می گیرد. و عامل قدرت جمهوری اسلامی از اندیشه ملت ایران نشات گرفته است عاملی که در هیچ یک از تحلیل های کارشناسان غربی و غرب گرایان مورد دقت و توجه قرار نگرفته و نمی گیرد که علت اصلی آن نیز بی ریشگی اندیشه ای و دنیا طلبی محض آنهاست. عوامل قدرت حکومت اسلامی ایران که می تواند بر هر نیروی متخاصمی غالب شده و امنیت سرزمینی ایران اسلامی را محفوظ بدارد و همواره جهت مبارزه با هر ستمگری در جهان مردمانی را بسیج نموده و در هر شرایط نظامی امنیتی پایدار بماند اندیشه بر گرفته از دین حکومت اسلامی است. . دین و دینداری و دین گرایی ملت بزرگ ایران همواره یکی از ویژگی های برجسته ایرانیان بوده است. اعتقاد راسخ خالق هستی و به آخرت و اجر شهادت که جسارتی شگرف و غیر قابل وصف به هر رزمنده و مدافعی می دهد نیرویی است که قابل درک برای هیچ کارشناس غربی بدور از دیانت حقیقی نخواهد بود .  احکام جهاد و جهادگرایی و نقش مرجعیت و قداست این حکم چنان بسیج فراگیر جهانی را در بر می گیرد که هیچ نیروی مادی توان چنین بسیج مردان معتقد جهت دفاع از وطن و سرزمین اسلامی و حکومت اسلامی را نخواهد داشت. شرایط سخت گیرانه دینی و جامعه و حکومت اسلامی در باره حاکم اسلامی و ولایت فقیه دیگر عاملی است که موجب ماندگاری حکومت اسلامی خواهد بود شجاعتی که از جمله شرایط رهبری است و پاکیزگی نفسی که رهبر حکومت اسلامی باید دارای آن باشد موجب خواهد شد تا وظیفه حاکم به نحو احسن و کامل به سرانجام  رسد امری که در هیچ حاکمی و پادشاهی وجود نخواهد داشت.  لذا مبارزه با کفر و استکبار دائمی بوده و در هیچ شرایطی از انجام آن سرباز نخواهند زد. استواری حاکم اسلامی در جنگ هشت ساله مستکبران عالم علیه سرزمین ایران گواه این مدعا است که رهبر حکومت اسلامی در هیچ شرایطی تسلیم نخواهد شد همانگونه که علی ابن ابی طالب علیه السلام تا شهادت در محراب مسجد کوفه نسبت به هیچ امر و حکم الهی تعلل و سستی بخرج نداده و در همه عرصه ها استوار و پابرجا ماند این اراده رهبری به حامیان حکومت اسلامی نیز جسارت و شهامتی خواهد داد که مانند مالک اشتر تا پای جان استوار بر عهد خود بمانند لذا امام و امت در مبارزه با کفر و کافر حربی تا پیروزی کامل به پیش خواهند رفت و دوری نخواهد بود تا همه عالمیان به نقش دین و دینداری و اطاعت از حاکم متقی با صلابت در همه عرصه ها معترف شوند و همه آزادی خواهان الگویی عملی در اداره امور کشور خود را به عینه مشاهده نمایند. ایران اسلامی دارای عوامل متعدد قدرت می باشد که در نوشتارهای آینده به آن اشاره خواهیم نمود. غلامحسین بنافی، 22 خرداد 1404 هجری شمسی