بسم الله الرحمن الرحیم                                   

به یاد شهیدی از تبار عالمان عامل و سلیمانی از دیار سلیمانیان

اولین بار در سال ۸۲ ۱۳ ملاقاتش نمودم که بتازگی مسئولیت نماینده ولی فقیه در امور اهل سنت جنوب شرق را عهده دار شده بود و این آشنائی و علاقه مندی تا ایام شهادت مظلومانه اش  ادامه یافت، بارها  تلاش جریانات تکفیری جهت ترور و به شهادت رساندنش خنثی شده بود حمله انتحاری به مسجد جامع شهر زاهدان که اقامه جماعت آن را بعهده داشت و طرح حمله به کاروان ایشان که برای دیدار مردمی و علماء مناطق مختلف شرق مسافرت نموده بود و یا طرح های تروری که خنثی می گردید همه حکایت از این مطلب می نمود ، شیخی از سلاله عالمان ولایت مدار انقلابی ، خادمی است که معاندان در پی حذف او و جلوگیری از تبلیغ و همیاری و همفکریش  با مردمان سزاوار این خطه  داشت ، مردی که در طی سالیان  حضورش خود منشوری عملی برای همدلی ، همگرائی و تعاملات طوایف و اقوام و مذاهب گردیده بود و همه در فضای انقلاب خود را سربازی برای حمایت از سرزمین اسلامیمان می دانستند نه کلامش موجب آزردگی و نه مرامش موجب دوری گزینی از او می گردید زیرا کلامی از اعتقاد و رفتاری از صدق و صفا داشت ، تدوام طولانی دوران خدمت گواه و شاهدی بی کلام از منطق اوست انتصاب او به عنوان امام جمعه شهر زاهدان و نماینده ولی فقیه در استان و پس از سالها انتخاب به عنوان نماینده ولی فقیه در امور اهل سنت دلیلی روشن بر خادمیت انقلاب و مقبولیت این خدمت و عنایت رهبری بر این عالم شاهد داشت و پس از انتخاب برای نمایندگی ولی فقیه در خراسان شمالی و تقاضاهای علماء فریقین و بزرگان و سرداران منطقه جنوب شرق از ولی فقیه برای ابقاء ایشان و تایید حکم دوباره ایشان دلالت دیگری بر اعتماد ولی فقیه و مردم بر ایثار و خدمت شایسته اش در یکی از مناطق مستعد دگرگونی  و جریانات مذهبی و قومی بود . در حالی که به دلیل مناصب مختلف و مشغله های بسیار از نماز صبح تا پاسی از شب در تکاپوی انجام وظیفه بود اما تقریبا همه ایام سال در حال روزه و روزه داری با افطاری و سحری ساده بود که بسیاری از اوقات موجب تعجب اطرافیان بود،  خداوند چه توانی به او عنایت نموده بود تا اینچنین بنده ای شایسته باشد البته نمی دانم که در روز شهادتش نیز روزه دار بود یا خیر ، اما او مصداق این سخن شیخ صدوق در باره امام علی علیه السلام است  که کثیر الصوم مع شده قوته او با روزه داری بسیارش از توان جسمی بسیاری نیز برخوردار بود  و او را می توان عالمی رضوی دانست که ابن شهر آشوب در بیان حالات امام رضا علیه السلام بیان نموده اند : کثیر الصوم و العباده و الصدقه بوده اند، وجودی پر از خیر و برکت برای  عموم و خاصه روحانیت بود برکات و احسانی بی حد و حصر که فقط می توان شایسته تربیت یافتگان مکتب اهل بیت علیهم السلام دانست، چه بسیار درماندگان آبرومندی که توسط اطرافیان و یا همکاران شناسائی شده و از خان کرم و احسان او بهره مند می گردیدند ، چون اهل منبر و خطابه و وعظ بود عطایائی بر او می شد این عطایا صرف رفع گرفتاریهای نیازمندان می گردید که جلوه ای دیگر از صفات کریمانه او داشت. ذکر و دعا و در محضر قرآن بودن نیز از صفات بارز و جلوه ای از صفات نیکوی او بود جلوهای نور درون بر چهره و سیمای او نمایان بود و او مصدلقی از اطلبوا الخیر من حسان الوجوه (خیر را از نیکو صورتان و صفتان طلب نمایید) و زاده بسطه فی العلم و الجسم ،   (و در دانش و توانائی و قوت جسم او را فزونی بخشید).در بسیاری از جلسات مختلف سیاسی ، فرهنگی اجتماعی به عنوان کارشناسی خبره مطالبی را بیان می نمود ، ارائه راهکارهائی بر رفع معظلات و مشکلات مختلف در بالاترین سطح برنامه ریزی و اجرائی که راهگشائی برای همه دست اندر کاران بود ، سالها تجربه در امامت جمعه به او سعه صدری عنایت نموده بود که همه گروهها و جناحهای سیاسی و قومی او را از خود می دانستند از افراط بدور و دعوت به صلاح و رعایت حال و منزلت بزرگان سرلوحه رفتار ایشان بود که دلیلی بر غلبه بر نفس و اخلاص در عمل داشت. این کلام خداوند در قرآن کریم : و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب ، هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد این کار نشانه تقوای دلهاست و در احادیث قدسی معروف در بین حافظین حدیث در  شرق و غرب عالم از نبی صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که خداوند فرموده است:من عاد لى‏ ولیا فقد آذنته بالحرب ، کسی که با ولی من دشمنی نماید با او محاربه خواهم نمود و با لفظ و کلمه : من آذى ولیا فقد استعجل محاربتی و انی له بالسلامه و من عادى أولیاء اللّه فقد بارز اللّه بالمحاربه  و من أخاف ولیا فقد بارزنی بالعداوه و أنا لثائر لأولیائی یوم القیامه و فیما أوحى اللّه إلى موسى علیه السلام  من أهان ولیا أو اخافه فقد بارزنی بالمحاربه و بارزنی و عرض لی نفسه و دعانی إلیها و أنا أسرع شی‏ء إلى نصره أولیائی افیظن الذی یحاربنی أن یقوم لى أو یظن الذی یعادینی أن یعجزنی أو یظن الذی یبارزنی أن یسبقنی أو یفوتنی و کیف و أنا الثائر لهم فی الدنیا و الأخره لا أکل نصرتهم إلى غیری ، یعنی کسانی که موجب اهانت و خوف و دشمنی و اذیت و آزار اولیاء الهی گردند با خداوند دشمنی نموده و خداوند مجازات و انتقام را از آنان خواهد گرفت ، همه این  احادیث قدسی اشاره به  بر حذر داشتن از ایذاء و اذیت رساندن به اولیاء الهی دارد  علماء از جمله شعائر الله و اولیاء الهی هستند. اگر علماء اولیاء الهی نباشند پس چه کسی اولیاء الهی خواهد بود؛علماء دعوت کنندگان به سوی خدا و راهنمایان به سوی اویند، اصلاح و تادیب و تعلیم و امر به معروف و نهی مردم از منکرات  از صفات آنان است چه کسی بجز آنان مردم را به صلاح و دوستی و اطاعت خدا فرا می خواند و در حقیقت هر که با اعمال الهی آنان دشمنی نماید در حقیقت با خداوند و اوامر الهی او دشمنی نموده است . همه کسانی که از شادی دشمنان و شیاطین شادمان می شوند را بر حذر می داریم که خداوند هنگامی ولی اولیاء خود است که هیچ قادری بجز او نخواهد بود و عذاب کننده دشمنان یاران خود است . هر چند غم از دست دادن این عالم ربانی خدا ترس و دعوت کننده به خیر برای همه دوستان و دوستدارانش سخت و مشکل است اما او شایسته مقام مرگی در بستر نبود تا شهادتش نیز مانند زندگی پربارش دلالتی بر تداوم وجود عالمان و اولیائی باشد که به شایستگی مبلغان دین و عاملانی عینی و راست گویانی استوار و بدور از هیاهوهای دنیائی باشد. عاش سعیدا و مات سعیدا که همیشه در تمنای وصال و خوف از خداوند متعال بود. ان شاء الله خداوند او را با انبیاء و اولیاء الهی و صدیقین محشور بدارد.

.