بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله تعالی : ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما ، صلوات اللّه و سلامه و تحیّته و رحمته و برکاته على سیّدنا محمّد عبدک و نبیّک و رسولک النّبیّ الأمیّ، و على آله ، عدد الشّفع و الوتر و کلمات ربّنا التّامّات المبارکات، سبحان ربّک ربّ العزّه عمّا یصفون، و سلام على المرسلین، و الحمد للّه ربّ العالمین . اما بعد [۱]

ملاصدرا می گوید : بدانکه در کتابهای انبیاء قبل که به عربی ترجمه شده اند و بین امتهایشان مشهور هستند بشارات و انذارات  صریحی بر بعثت نبی ما (ص) موجود است از جمله : آن عبارتی است که در فصل یازدهم از سفر پنجم (تورات) آمده : ان الرب الهکم یقیم لکم نبیا مثلی من بینکم و من اخوانکم ، قطعا ربی که پروردگار شما است برای شما پیامبری مانند من ، از بین شما و از برادران شما خواهد فرستاد . و در این فصل آمده : که پروردگار متعال به موسی فرمود که من برای شما پیامبری مثل تو از بین برادرانتان می فرستم و هر مردی کلمات من را که از طرف او به نیابت از من اعلام می شود را از او نشنود من از او انتقام خواهم گرفت و منظور به فرزند برادر اسرائیل همان اسماعیل است بنابر امر متعارف که به پسر برادر بنی اخوه گفته می شود ، و منظور انبیاء بنی اسرائیل بعد از موسی(ع) نخواهد بود همانطور که به عیسی (ع) هم منصرف نمی گردد چون آنان از فرزندان برادران آنها نیستند و مانند موسی دارای شریعت نیز نمی باشند که جدای از شریعت موسی و بیان کننده مصالح دو دار (دنیا و آخرت) باشند ، پس این علامات منحصر بر محمد(ص) می باشد. و از جمله عبارتی که در فصل بیستم این سفر آمده: خداوند متعال در طور سینا آمد و برای ما از ساعیر طلوع نمود و از کوهای فاران درخشیدن نمود و از سمت راست او تعدادی قدیسین همراه او بودند که به آنان عزت عطا نمود و آنان را در حال دوست داشتن به سوی مردم فرستاد و برای همه قدیسان خود دعای به برکت نمود . این عبارات می خواهد خبر دهد که تورات بر موسی (ع) در طور سینا و نازل شدن انجیل بر عیسی (ع) در ساعیر بوده که او ساکن سیعیر در قریه ای به نام ناصره بوده و نازل نمودن قرآن بر محمد (ص) در مکه ، کوه فاران در راه مکه از طرف عدن با فاصله دو میل و نصف است و قرآن در آنجا نازل شد و امروزه بر سمت چپ راه عراق به مکه قرار دارد . یهود می گوید: وقتی آتش از طور سینا ظاهر شد از ساعیر و از کوه فاران نیز آتشی ظاهر شده و در این مکانها منتشر گردید . آنچه آنان می گویند باطل است چون خداوند اگر در جائی آتشی خلق نماید گفته نمی شود که خدا از آن مکان آمد مگر اینکه آن واقعه وحی را بدنبال داشته باشد که در آن مکان نازل شده باشد یا آنچه شبیه وحی باشد و بنظر آنان ظهور آتش ،وحی و کلامی را بدنبال نداشت مگر از طور سینا ، پس سزاوار نیست مگر اینکه گفته شود:خداوند فقط از طور سینا آمد و اما اینکه گفته شود که از ساعیر و از کوه فاران نیز ظاهر شد، جایز نیست تا حمل بر ظهور او در این دو مکان گردد، همانطور که گفته نمی شود خداوند از ابرها آمد وقتی که از ابر برقی و آتشی نمایان شود رعد و برقی که در فصل بهار اتفاق می افتد . و آن مطالبی که در کتاب حبقوق وجود دارد این مطلب را تایید می کند و آن اینست: خداوند از طور سیناء آمد و قدس از کوه فاران ، و آسمان از درخشندگی محمد(ص) آشکار شد و زمین پر از ستایش او گردید و شعاع تماشای صورت او مانند نور، حافظ سرزمین او به عزت بود و مرگ ها در جلو او حرکت می نمودند و همراه او پرنده های شکاری ، لشکریان او بودند ، بلند شد و زمین را مسح نمود و در کار امتها تامل نمود و از آنها خبر گرفت، پس کوه های قدیمی به حرکت درآمدند و زبان دراز روزگاران به ذلت و خشوع افتاد و سیاهی اهل مدین لرزان میگردد و سوار بر اسبان و بر بلندای حیوانات بار کش و آب آور ،و از نسب او اغراق و بیهوده گوئی به دور است ، و ای محمد ، تیرها به امر تو صاحب نعمت می شوند و زمین به رودها غلیان می یابد و کوهها با دیدن تو به لرزه می افتند و مسیر سیل ها از تو دور می شوند و شتران دارای مهار در حال ناله و ترس و وحشت از تو فرار می کنند،و دستان خود را به علامت ترس و تسلیم بالا می برند و ماه و خورشید در مسیر خود متوقف می شوند و لشکریان در نور تیرهای تو و تابش سخنان تو در حال غضب ،زمین بدور سرهایشان می چرخد، و زنگار امتها را می زدائی ، آگاه باش که رهائی امت تو و نجات شریعت پدران تو با ظهور تو آشکار خواهد شد.این مطالب را از ابن رزین طبری نقل نموده است. و اما در کتب نصاری ، ابوالحسین(طبیب مصری) در کتاب غرر(الادله) بیان نموده که من در نقل و روایات آنها دیده ام : از کوه فاران ظاهر شد و آسمان از جایگاه با ارزش محمد محمود سخن گفت و تیری به امر محمود تو رها، تو به آزادی امت خود و نجات مسیحت آشکار می گردی . پس معلوم شد که منظور از این کلام الهی : ظهر الرب من جبل فاران ظهور آتش نیست بلکه ظاهر شدن شخصی است که دارای آن صفات می باشد و آن کسی جز محمد (ص) نمی باشد و اگر گفته شود که منظور آمدن خداوند است و به همین دلیل در آخر عبارت انقاذ مسیحک (نجات مسیح تو)آمده ، پاسخ می دهیم که جایز نیست تا خداوند توصیف بر سوارکار اسبان شود و اینکه برای کمک کننده قدیمی آمده .و اما نجات مسیح اینست که رسول الله (ص) مسیح را از دروغ یهود و نصاری نجات داد. و از جمله آن عباراتی است که در سفر اول آمده است : که خداوند متعال به ابراهیم (ع) فرمود که هاجر فرزندی خواهد آورد و از فرزندان او کسی خواهد بود که دستان (فرمان) او بالای همه و دستان همه خواهد بود که همه با خشوع از او فرمان می برند . و از جمله آن عباراتی است که در کتاب اشعیاء در فصل بیست و دوم آمده: مرا را برپا دار و روشنائی با نور خود که به مکه می رود درخشان نما که وقت تو فرا رسیده و کرامت الهی بر تو تابیدن نموده و زمین با تاریکی مختل شده و مه بر امت ها پرده قرار داده و پروردگار بر تو تابیدنی نموده و کرامت او بر تو ظاهر می شود و امتها به سوی نور تو خواهند آمد و حاکمان به سوی نور تابیده شده تو راهی هستند و چشمان و توجه ات را به من نما که آنان دور تورا گرفته اند و مانع دیدن تو می شوند و فرزند تو از جای دوری خواهد آمد و زینت بخش دختران تو بر اریکه و تختها خواهد بود و هنگامی که آن را ببینی خوشحال و شادمان خواهی شد به این خاطر که گنجینه های دریا را به تو خواهد داد و به سوی تو شهرها را خواهد داد و لشکریان امت ها بر تو گرد می آیند و اهل صبا پیش تو خواهند آمد و از نعمتهای الهی و بزرگ داشتن آنها سخن خواهند گفت و غنیمت فاران به تو خواهد رسید و به محل کشتن من آنچه که مرا راضی می کند خواهی فرستاد و در این هنگام برای خانه مورد ستایش من حمدی وجود می یابد . و معنای این عبارت آخر اینست که عرب قبل از اسلام اجابت نموده و می گوید : لبیک لا شریک لک و پس از آن در اسلام لبیک اللهم لبیک لا شریک لک لبیک گفته و این همان حمدی است که خداوند برای خانه این حمد نمودن را وجود بخشیده . و از جمله سنان در تفسیر خود نقل نموده که در سفر اول از تورات :خداوند به ابراهیم وحی نمود و فرمود که دعای تو را در باره اسماعیل اجابت نمودم و بر او مبارک نمودم و او را بزرگ و صاحب مقام قرار دادم و برای او دوازده بزرگ متولد خواهم نمود و او را بر امت بزرگی قرار خواهم داد. و دلالت این سخنان اینست که در فرزندان اسماعیل کسی که امت بزرگی داشته باشد غیر از پیامبر ما (ص) وجود ندارد . و از جمله دعاء ابراهیم و اسماعیل برای پیامبر ما (ص) در وقتی که از ساختن کعبه فارغ شدند که این درخواست بوده : ربنا و ابعث فیهم رسولا منهم یتلو علیهم آیاتک و یعلمهم الکتاب و الحکمه و یزکیهم انک انت العزیز الحکیم ۲/۱۲۹ خدایا در میان آنان پیامبری از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر آنان بخواند و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد زیرا تو توانا و حکیمی . و به همین دلیل رسول الله (ص) می فرماید : من همان دعای ابراهیم و بشارت عیسی هستم که همان آیه : و مبشرا برسول یاتی من بعدی اسمه احمد ۶۱/۶ بشارت دهنده به رسولی که بعد از من می آید و نام او احمد است .

و از جمله آن عباراتی است که در انجیل آمده : که در اصحاح(فصل)چهاردهم انجیل آمده : من برای شما از خالقم درخواست می کنم تا عنایت نموده و به شما فاقلیطا را عطاء نماید تا با شما تا همیشه بماند و با این عبارت نیز نقل گردیده : من می روم و فارقلیط پس از من خواهد آمد روح حقی که از طرف خود سخن نمی گوید تنها آنچه به او گفته شده را خواهد گفت . و این عبارت را این آیه تصدیق می نماید : ان اتبع الا ما یوحی الی ۶/۵۰ تنها از آنچه به من وحی می شود پیروی می کنم . و کلام الهی : قل ما یکون لی ان ابدله من تلقاء نفسی ان اتبع الا ما یوحی الی ۱۰/۱۵بگو من حق ندارم که از پیش خود آن را تغییر دهم فقط از چیزی که بر من وحی شده پیروی می کنم . و در تفسیر کلمه فارقلیط وجوه مختلفی بیان شده : یکی به معنای روح حق و یقین ، دوم شافع مشفع ، سوم بعضی از نصاری گفته اند که معنای آن جدا کننده بین حق و باطل است که در اصل معنای فاروق می دهد همانطور که کلمه راووق به کسی گفته می شود که یروق به و اما کلمه لیط (در کلمه مرکب فارق لیط) به معنای محقق شدن امر است و مانند کلمه است در زبان فارسی می باشد . و چهارم گفته شده که از کلمه حمد مشتق شده . و این اسم فقط برای پیامبر ما (ص) می باشد که اسم او محمد و احمد و محمود می باشد و گفته شده که صفت او در تورات اینچنین آمده : تولد او در مکه ، مسکن او در طیب و ملک او در شام و امت او حمد کنندگانند . و آنچه که در فصل پانزدهم آمده : اما فارقلیط روح القدسی است که خالقم به اسم من رسالت داده و او همه اشیاء را به شما می آموزد و ارزانی خواهد داشت و او آنچه که من بیان نموده ام را یادآوری خواهد نمود . سپس فرمود : قسم که من قبل از اینکه باشد به شما خبر می دهم تا وقت بودنش به او ایمان آورید و منظور از به نام من یعنی به نبوت . و مطالبی که در فصل شانزدهم آمده : الان حق یقینی را به شما می گویم که رفتن من از پیش شما برایتان نیکوتر خواهد بود که اگر من پیش خالقم نروم فارقلیط نخواهد آمد و اگر بروم او را به پیش شما خواهم فرستاد و وقتی او بیاید همه اهل عالم را فایده خواهد داد که آنها را مانع از گناه و راهنمائی بر نیکی خواهد نمود سپس فرمود : وقتی روح حق و یقین آمد شما را راهنمائی و آموزش و همه نکات حق را بیان می کند چون او کلامی از طرف خود بیان نخواهد نمود . و از جمله ، مطالبی که در زبور آمده : داود (ع) فرمود : خدایا جاعل سنت را مبعوث نما تا مردم بدانند که او بشر است یعنی محمد را مبعوث نما تا مردم بدانند که عیسی بشر است . و بعض علماء گفته اند که امثال این عبارات در کتابهای پیامبران قبل بسیار است که نویسندگانی که کتابهای آنان را بررسی نموده اند نقل نموده اند و مخالفین قادر بر رد آن و یا نسبت دادن آن مطالب به ملک و پیامبر دیگری نخواهند بود . و ابوالحسین بصری در کتاب غرر الادله آن مطالب متفرقه در کتاب تورات بر صحت نبوت محمد (ص)را جمع آوری نموده است .


[۱] –  این نوشتار به مناسبت عید مبعث نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و از ترجمه جلد سوم کتاب تفسیر القرآن الکریم صدرالمتالهین رحمه الله می باشد که در ذیل آیه ۴۰ سوره بقره : اوفوا بعهدی بیان نموده اند، و از نسخه اولیه ترجمه بوده و ویراستاری کامل نشده و فقط جهت  مطالعه و آشنائی در دسترس عموم قرار گرفته است. باشد که مورد توجه عزیزان واقع گردد .                                                                                                   غلامحسین بنافی