بسم الله الرحمن الرحیم

مراتب فقهاء احناف، از نظر مولوی عبدالحی لکنوی ، مولوی شاه ولی الله دهلوی،مولوی احمد پاشا رحمهم الله

مجتهدین و فقهاء احناف در نزد علماء آنان دارای مراتب و جایگاههای متفاوتی می باشند شیخ عبدالحی لکنوی هندی و شاه ولی الله دهلوی در این باره مطالبی دارند که در ذیل به آن اشاره می گردد:

۱-طبقات مجتهدین و فقهاء از دیدگاه لکنوی رحمه الله علیه

بدانکه پیامبر اسلام صلی الله علیه و علی آله و سلم شریعت اسلامی را آورده و احکام را بیان نموده است و حلال و حرام را برای ما معلوم نمودند سپس صحابه هدایت شده بخصوص خلفاء راشدین سعی خود را در اقامه احکام شرعیه بکار بردند و توضیح احکام را با دلیلهای روشن بیان نمودند آنگاه علم به طبقه تابعین منتقل شد از جمله به امام ما ابوحنیفه اعظم سپس به بعد از او تا به دوران ما و از کسانی که مذهب آنان مشهور شد و کتابها بر طبق آن نوشته شد چهار امام مذهب ابوحنیفه و شافعی و مالک و احمد هستند و باقی مذاهب مجتهدین از بین رفته و اثری از آن نماند و مردم به پیروی از این چهار مذهب تقسیم شدند و این نظام و علم و اهالی آن به بهترین شکل در دوران مختلف و در مناطق مختلف باقی بود تا اینکه چنگیزخان مغول خروج کرد و علم و شهرها را با شمشیر و کشتن بندگان ویران نمود.

بدانکه علماء مذهب ما حنفیان به پنج طبقه تقسیم می شوند، طبقه متقدمین :شاگردان ابوحنیفه مثل ابویوسف ، محمد، زفر و غیر اینان که مجتهدین در مذهب هستند اینان به استنباط احکام از ادله اربعه می پردازند اما بنابر مقتضای قواعدی که استادشان مقرر کرده است اگر چه در بعض فروعات با استاد مخالفت می کنند لکن مقلد او در اصولش هستند بخلاف مالک و شافعی و احمد و غیر اینان که در فروع با او مخالفند و مقلد او در اصول نیز نیستند این طبقه همان طبقه دوم مجتهدین می باشند.

دوم طبقه بزرگان متاخرین مثلا ابی بکر خصاف و طحاوی و کرخی و حلوانی و غیره که قادر بر اجتهاد در مسائلی هستند که صاحب مذهب در آن مطلبی ندارد ولی نه در فروع و نه در اصول قادر به مخالفت با او نیستند.

سوم طبقه اصحاب تخریج از مقلدین می باشد مثل رازی و امثال او که اصلا قادر بر اجتهاد نیستند لکن بدلیل احاطه و تسلط ایشان به اصول قادر به تفصیل قول مجمل ذو وجهین و حکم مبهم محتمل الامرین می باشند که از ابوحنیفه و اصحاب او نقل شده است و بعضی از مطالب هدایه و یا تخریج رازی به این شکل می باشد.

چهارم طبقه اصحاب ترجیح از مقلدین می باشد مثل قدوری و برهان الدین که جایگاه اینان برتری دادن بعضی از نقلها بر بعضی دیگر است و آن را اولی واصح و یا اوصح و اوفق به قیاس می دانند

پنجم طبقه مقلدین که قادر بر تمییز بین اقوی و قوی و ضعیف و ظاهر مذهب و ظاهر روایت و روایات نادره می باشند مثل کردری و حصیری و جایگاه ایشان این است که اقوال مردوده و روایات ضعیفه را نقل نمی کنند و این طبقه پایین ترین طبقه فقهاء هستند و اما کسانی که جایگاهی غیر از این  دارند لازم است که تقلیید علماء دوران خود را بنمایند و فقط نقل فتوا برای آنان جایز است.

احمد بن سلیمان پاشا رومی صاحب کتاب اصلاح و ایضاح متوفی سال ۹۴۰ هجری قمری فقهاء را به هفت طبقه تقسیم نموده است

اول: طبقه مجتهدین در شرع مثل ائمه اربعه و کسانی که مثل اینانند، تاسیس قواعد اصول و استنباط احکام و فروعات از ادله اربعه می نمایند بدون اینکه کسی را تقلید نمایند نه در اصول و نه در فروع

دوم: طبقه مجتهدین در مذهب می باشد مثل ابی یوسف ، محمد و سایر اصحاب ابی حنیفه که قادر بر استنباط احکام از ادله اربعه بر طبق قواعدی هستند که استادشان آن را ثابت و مقرر کرده است اینان اگر چه در بعضی احکام فرعیه با او مخالفت می نمایند تنها در قواعد اصول از او تقلید می کنند و به همین دلیل از غیر جدا می شوند

سوم:طبقه مجتهدین در مسائلی اسست که از صاحب مذهب در آن قولی نیست مثل خصاف و طحاوی و غیره که استنباط احکام در مسائلی که در آن مطلب صریحی از امام مذهب نیست طبق اصول و قواعد او می نمایند.

چهارم: طبقه اصحاب تخریج که از مقلدین هستند مثل رازی که اصلا قادر به اجتهاد نیستند لکن بدلیل احاطه به اصول و قدرت احاطه آنان به مواخذ قادر به تفصیل قول مجمل و محتمل نقل شده از امام مذهب یا از یکی از اصحاب مجتهد با رای و نظر ایشان از اصول و مقایسه بر مثل آن در فروعات هستند .

پنجم: طبقه اصحاب ترجیح از مقلدین است مثل قدوری که شان اینان برتری دادن قولی از قول دیگری است

ششم: طبقه مقلدینی است که قادر بر تمییز دادن بین اقوی و قوی و ضعیف هستند مثل صاحب کنز

هفتم: طبقه مقلدین می باشند که قادر بر آنچه گفتیم نمی باشند

همین تقسیم بندی را عمربن عمر ازهری مصری متوفی ۱۰۷۹ هجری قمری در آخر کتاب خود به نام جواهر النفیسه شرح الدره المنیفه فی مذهب ابی حنیفه آورده است که پس از او از باب تقلید دیگران آن را نقل کرده اند.

۲-طبقات مجتهدین و فقهاء از دیدگاه شاه ولی الله دهلوی ( رحمه الله علیه)

بدانکه مجتهدین به سه دسته تقسیم می شوند:

اول:مجتهد مطلق مستقل که از جمله شرایط آن فقه النفس( فقه آخرت و فقه احوالات ، مقامات معنوی و کمالات اخلاقی و الهی) و سلامت ذهن و صحت تصرف و استنباط و یتقّظ (بیداری ، نداشتن سهو و غفلت) و شناخت ادله و ابزار و شرایط آن در اصول است با فقه و ضبط مسائل مهم است .

دوم:مجتهد مطلق منتسب است و آن کسی است که به امام معین از ائمه مجتهدین منسوب است لکن مقلد او در مذهب و دلیل نیست بدلیل اینکه ابزار اجتهاد را دارد و منسوب به امام است چون روش او در اجتهاد را دارد و از اصول و قواعد امامش خارج نمی شود و شرط آن این است که عالم به مذهب و اصول و ادله احکام تفصیلا باشد.

این بحث خلاصه ای از باب طبقات المجتهدین کتاب الاخبار عن ابی حنیفه و فقهاء مذهبه می باشد .