حافظ احمد بن شعیب سنائی در سال ۲۱۴ هجری در شهرستان سناء یکی از شهرهای معروف خراسان حد فاصل سرخس و ابیور و نیشابور بدنیا آمده است .
ایشان شاگرد اسحاق بن راهویه و ابی داود سیستانی و بسیاری از بزرگان حدیث دوران خود می باشد و امام طبرانی ، طحاوی و دیگر ائمه حدیث روایات بسیاری را از او فرا گرفته اند .ایشان را یکی از بزرگان علم حدیث و رکنی از ارکان و امامی از ائمه حدیث دانسته اند. سنن نسائی یکی از کتب صحاح سته در نزد اهل سنت می باشد وی احادیث صحیح را نیز در کتاب دیگری به نام المجتبی نقل نموده است.
ایشان در سال ۳۰۳ هجری قمری در ۸۸ سالگی درگذشت مورخین علت رحلت او را بدلیل ضرباتی دانسته اند که بر بدن او در شهر دمشق و بدلیل طرفداری از جایگاه معنوی و علمی امام علی رضی الله تعالی وارد شده بود.تعداد تالیفات ایشان در علوم مختلف حدیث را ۱۱ کتاب دانسته اند .
از جمله تالیفات ایشان کتاب خصائص فی فضل علی بن ابی طالب است که مطالب ذیل از آن نقل می گردد
(أخبرنا) محمد بن المثنی، قال: حدثنا عبدالرحمان قال: حدثنا شعبه، عن عمرو بن مره، عن أبی عمره،عن زید بن أرقم قال:أول من صلی مع رسول الله صلی الله علیه و سلم علی رضی الله عنه ،
عن أسد بن وداعه ، عن ابی یحیی بن عفیفعن أبیه، عن جده عفیف ، قال: جئت فی الجاهلیه الی مکه و أنا ارید ان ابتاع لأهلی من ثیابها و عطرها ، فأتیت العباس بن عبدالمطلب و کان رجلا تاجراً فأنا عنده جالس حیث انظر إلی الکعبه، و قد حلقت الشمس فی السماء، فارتفعت و ذهبت إذ جاء شاب فرمی ببصره إلی السماء ثم قام مستقبل القبله، ثم لم ألبث إلا یسیراً حتی جاء غلام فقام علی یمینه ، ثم لم ألبث إلا یسیزاً حتی جاءت امرأه فقامت خلفها، فرکع الشاب فرکع الغلام و المرأه، فرفع الشاب فرفع الغلام و المرأه، فسجد الشاب فسجد الغلام و المرأه، فقلت: یا عباس أمر عظیم ، قال العباس:أمر عظیم أتدری من هذا الشاب ؟ قلت : لا، قال : هذا محمد بن عبد الله ابن اخی، أتدری من هذا الغلام؟ هذا علی ابن اخی، أتدری من هذه المرأه؟ هذه خدیجه بنت خویلد زوجه، ان ابن اخی هذا اخبرنی ان ربه رب السماء و الأرض أمره بهذا الدین الذی هو علیه، ولا والله ما علی الأرض کلها احد علی هذا الدین غیر هؤلاء الثلاثه.
قال: اخبرنا الأصلح عن عبد الله بن ابی الهذیل عن علی رضی الله عنه قال: ما اعرف احداً من هذه الامه عبدالله بعد نبینا غیری عبدت الله قبل ان یعبده احد من هذه الامه تسع سنین.
آخر الناس عهداً برسول الله صلی الله علیه و سلم
(قال):أخبرنا ابو الحسن علی بن حجر المروزی، قال: حدثنا جریر، عن المغیره، عن ام المؤمنین ام سلمه: ان أقرب الناس عهداً برسول الله صلی الله علیه و سلم علی رضی الله عنه.
(أخبرنی ) محمد بن قدامه، قال: حدثنا جریر عن مغیره، عن ام موسی قالت: قالت ام سلمه : والذی تحلف به ام سلمه، ان أقرب الناس عهداً برسول الله صلی الله علیه و سلم علی رضی الله عنه، قالت : لما کان غدوه قبض رسول الله صلی الله علیه و سلم فأرسل الیه رسول الله (ص) قالت: و أظنه کان بعثه فی حاجه فجعل یقول: جاء علی؟ ثلاث مرات، فجاء قبل طلوع الشمس، فلما أن جاء عرفنا ان له الیه حاجه، فخرجنا من البیت و کنا عند رسول الله صلی الله علیه و سلم یومئذ فی بیت عائشه و کنت فی آخر من خرج من البیت ، ثم جلست من وراء الباب فکنت أدناهم الی الباب، فأکب علیه علی رضی الله عنه فکان آخر الناس به عهدا یساره و یناجیه.
فضیلتی از فضائل علی علیه السلام:
فضیلت اول: اول نماز گذار پس از پیامبر(ص)
۱-از زید بن ارقم روایت شده است : اول کسی که با پیامبر گرامی اسلام(ص) نماز خواند علی بن ابی طالب بوده است .
۲-از ابی یحیی از جدش عفیف نقل شده است که : در دوره جاهلیت به شهر مکه رفتم تا برای اهل و خانواده ام نیازهای ضروری زندگی مانند لباس و عطر و غیره را خریداری نمایم برای این کار به نزد عباس بن عبدالله که مرد تاجری بود رفتم – پیش او و روبروی کعبه نشسته بودم – خورشید به وسط آسمان رسید که دیدم جوانی آمد و نگاهی به آسمان انداخت و روبروی کعبه ایستاد سپس زمان کمی گذشت که پسری آمد و سمت راست او ایستاد و پس از زمان کمی خانمی آمد و در سمت چپ او ایستادند ،پس آن جوان بلند شد و آنها نیز بلند شده در حالی که پشت سر او ایستاده بودند و آن جوان رکوع کرد در حالی که آنها نیز رکوع می کردند و او سجده کرد در حالی که آن دو نیز با او سجده کردند – روای می گوید که من به عباس گفتم چه امر بزرگ و عجیبی است ، عباس پاسخ داد: امر بزرگ ، آیا می دانی این جوان کیست : پاسخ گفتم نه ،عباس گفت این محمد بن عبدالله پسر برادر من است – و این پسر هم علی پسر برادر من است ، آیا این زن را می شناسی:این خدیجه دختر خویلد همسر پسر برادر من است . این جوان به ما گفته است که پروردگار آسمانها و زمین او را به این کار امر نموده است ،به خدا قسم که بر تمام این کره خاکی کسی غیر از این سه نفر بر دین او نیستند .
از عبدالله بن ابی هذیل نقل شده است که او از علی رضی الله تعالی شنیده است که گفت : احدی از این امت را نمی شناسم که بعد از پیامبر گرامی اسلام خداوند را عبادت کرده باشد بجز خودم من نه (۹) سال خداوند را عبادت کردم قبل از اینکه احدی قبل از من از امت مسلمان او را عبادت کرده باشند.
فضیلت دوم:
آخرین کسی که با پیامبر (ص) گفتگو و عهدی بست .
از ام المومنین ام سلمه روایت شده که : آخرین مردم به پیامبر گرامی اسلام از حیث عهد علی بن ابی طالب بود .
مطلبی که ام سلمه به آن قسم خورده این است :آخرین شخصی از مردم که با رسول خدا (ص) عهد و پیمان بست علی بن ابی طالب بوده است – ام سلمه می گوید در روزی که پیامبر (ص) درگذشت پیامبر (ص) کسی را بدنبال علی فرستاد در حالی که گمان می شد او را برای انجام کاری فرستاده است و نبی مکرم اسلام آنچنان منتظر آمدن علی بود که سوال می فرمودند آیا علی آمد و این سوال را سه بار تکرار کردند – آفتاب طلوع کرد که علی آمد وقتی که آمد ما فهمیدیم که پیامبر (ص) با علی کاری دارد به همین خاطر از اطرافش برخواسته و به بیرون از اتاق رفتیم در حالی که همه در آن اوقات در خانه عایشه بودیم و من آخرین نفری بودم که از اتاق خارج شدم و پشت درب اتاق نشستم و من نزدیک درب شدم – علی بر حال پیامبر اندوهگین و غمگین بود – و او آخر کسی بود که در کنار او و با او گفتگو کرد.
شرح و تفسیر روایات اول من اسلم ، اول من سبق از منظر اسکافی
محمدبن عبدالله اسکافی اصالتاً اهل سمرقند بوده وعلماء شانیت علمی و معرفتی بسیاری برای او توصیف نموده اند بطوری که در حضور مقام عباس بر مطالب خود آنچنان استدلال نمود که همه علماء ساکت شدند. ابتدائاً به شغل خیاطی مشغول بود و پدرو مادرش او را از طلب علم کلام منع کرده بودند .
جعفربن حرب او را تشویق به کسب علم نمود، اسکافی ماهیانه ۲۰درهم بجای مزد کسب برای مادرش می فرستاد تا نافرمانی خود را جبران کند .
او دارای کتابهای بسیاری است از جمله کتاب المقامات فی تفضیل علی (ع) ، الرد علی المشبهه، کتاب ابطال قول من قال بتعذیب الاطفال، کتاب فضائل علی امان ، کتاب نقض کتاب ابن شبیب فی الوعید، و نیز از جمله کتابهای او ، کتاب المعیار و الموازنه فی فضائل علی بن ابی طالب (فی الامامه) است
قسمتی از مباحثات طرح شده در این کتاب را ترجمه و در اختیار خوانندگان قرار داده ایم امید است که مورد قبول واقع گردد.
از جمله فضائل علی اینست که علی در اسلام آوردن مقدم بر همه بوده است ، همه اجماع دارند که علی قبل از دیگران اسلام آورده است اما بعضی گمان می کنند که او اسلام آورده است در حالی که طفل بوده و به سن بلوغ نرسیده بود.
اسکافی اینچنین می گوید: اسلام برای علی ثابت می شود و حکم اسلام بر کسی واجب می شود که او را دعوت به اسلام کرده باشند و او نیز اقرار کند و اگر او طفل و غیر بالغ بوده در حقیقت مسلمان نبوده چون اسلام و ایمان و طهارت و معصیت بر عاقل بالغ آورده می شود و نه بر اطفال.
ثانیاً خداوند پیامبران را برای غیر بالغ و دیوانه ها نفرستاده و وقتی که ما بر این مطلب دقت می کنیم که پیامبر گرامی اسلام به علی می گوید و او را به اسلام دعوت می کند و او را به ایمان آوردن دعوت می کند و دعوتش را از او آغاز می کند ما از این کار پیامبر (ص) می فهمیم که علی عاقل بالغ بوده است و دعوت و اسلام برای او لازم بوده است و پیامبر (ص) در دارکفر و شرک به قصد تطوع و استحبابات او را دعوت نکرده است ، بلکه به جهت انجام واجبی بوده که خداوند بعهده او گذاشته است به همین دلیل پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دعوت را از علی (ع) آغاز کرده است.
همچنین نقل نشده که پیامبر (ص) اطفال و غیر بالغ دیگری غیر از علی را دعوت کرده باشد (در نتیجه علی بالغ عاقل بوده و دعوت از او به امر الهی ) و دعوت جوانان مشرک به اسلام و جدایی انداختن بین آنان و پدرانشان قبل از اینکه به سن بلوغ برسند سنت نبوی نمی باشد (کسی دعوت اطفال و نوجوانان توسط پیامبر (ص) را نقل ننموده) .
از طرف دیگر ،منزلت و جایگاه گرامی اسلام در شروع دعوت جایگاهی بسیار سخت و غریب و تنها بوده و خروج از این جایگاه فقط با اشخاصی ممکن بوده که اسلام را با حجت و دلیل و یقین قلبی و با علم و شناخت به آن گرویده و موافق آن شده باشند . جوانان تابع و مقلد اهل و نزدیکان خود هستند و تقلید از پدر و مادر خود می نمایند و دوست داشتن پدر و مادر و اطاعت از پدر و مادر و خاندانش بیشتر از هر امر دیگری خواهد بود.
واسلام یعنی دوری نمودن از شرک و بت پرستی و از هر معبودی غیر از خداوند برائت جستن و این مطلب در اعتقادات اطفال وجود ندارد بلکه امری است که در سر عقلاء بالغ مطرح بوده و خوف از عذاب الهی و رسیدن به سعادت آخروی و دنیوی باعث این مهم می شود که انسان از شرک و کفر دوری کند واگر گفته شود شما چگونه حکم بلوغ را برای علی قائلید در حالی که پیامبر اسلام حکم بلوغ را ۱۵ سالگی دانسته است در حالی که علی براین سن نبوده است .
پاسخ خواهم داد که آخرین حد بلوغ و کامل شدن پانزده سالگی است ولی بلوغ اول و وسط و آخری دارد که خداوند و پیامبرش دانای آن هستند و حکم پانزده سالگی بلوغ حکم بلوغی است که مردم آن را می فهمند چون مردان و کسی که کمترین میزان رشد عقلی و شناخت داشته باشد در سن ۱۵ سالگی به رشد می رسد.
و مردم در رسیدن به رشد و بلوغ با هم متفاوتند و اول حد بلوغ و سن ، متعلق به علی بن ابی طالب بعد از پیامبر است و مردمان در این زمینه مختلف الحال می باشند .
مثالهای بسیاری برای این امر وجوددارد و همانطور که بلوغ دارای حدی است و اول و آخر و وسطی دارد وقت نماز ظهر که اولی دارد یعنی اول وقت نماز که سایه شاخص مثل خودش می شود ، و آخر وقتی دارد که سایه دو برابر مثل خودش می شود و بین این دو وقت فواصلی وجود دارد و یا مانند وقت نماز عصر و دیگر احکام می باشد .
و خداوند علی را در عقل بر همه مومنین مقدر و قرارداده است به همین دلیل زمان بلوغ او بعد از پیامبر(ص) است و او اولین مردمان در بلوغ عقل بوده و اول مسلمان نیز شده است و قبل از دیگران مکلف شده است .
و جایگاه پیامبر (ص) در عقل و بلوغ مثل سایر خلق نیست به همین خاطر در کودکی نیز به وقار و حلم و وفاء و صدق و وسعت علم معروف بوده است و کسی به منزله پیامبر (ص) نمی رسد و منزلت علی پایین تر از پیامبر است واما هیچ کس از مردمان به ایشان نمی رسد و به دلیل همین نزدیکی و اوصاف مشترک است که پیامبر او را بمنزله هارون من موسی قرار داده است . که در روایت آمده است علی منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا بنی بعدی .
پیامبر در زمان دعوت نمودن علی اینچنین فرمود:
ای علی این دین خداست قسم به آن که مرا به پیامبری انتخاب کرد تو نیز داخل در این دین شو علی در پاسخ جواب داد اجازه دهید که یک شب درباره آن فکر کنم و علی در باره آن دعوت فکر نموده و پس از آن مسلمان شد و این پاسخ و تقاضا ، پاسخ اطفال نبوده بلکه پاسخ انسان عاقل بالغ دارای تدبیر است به همین دلیل دعوت پیامبر از علی ،دعوت از یک نفر طفل(نوجوان) نیست بلکه دعوت نبی مکرم اسلام از فردی شایسته و عاقل و بالغ است که خداوند امر نموده تا دعوت از او آغاز گردد. پس فضیلت سبقت در اسلام برای علی ثابت و صحیح است .
مطالب فوق خلاصه بحث صفحات ۶۶تا۷۲ از کتاب المعیارو الموازنه فی فضائل علی ابن ابی طالب ،ابی جعفر اسکافی محمد بن عبدالله المقزلی چاپ اول سال ۱۴۰۲ موسسه فواد ،و مقدمه سنن نسائی بشرح حافظ سیوطی و حاشیه امام سندی می باشد.