موفق بن احمد بن محمد بن ابی اسحاق مکی خوارزمی و کنیه او ابوالموید و معروف به اخطب خوارزم است . وی متولد ۴۸۴ هق و متوفای ۵۶۸ هق (۱۱۷۲ م ) می باشد
وی فقیه ، ادیب ، خطیب ، شاعر بوده و ادبیات عرب را در خوارزم و نزد زمخشری فرا گرفت . و به امامت جمعه مسجد جامع خوارزم منصوب گردید . مطرزی از شاگردان اوست ، از جمله آثارش : کتاب مناقب الامام ابی حنیفه و دیوان شعر می باشد[۱] . و کتاب : مناقب علی بن ابی طالب و مناقب الامام ابو حنیفه و دیوان شعر و کتابی به نام الاربعین ( در فضائل پیامبر اسلام و در آخرفصل اول همین کتاب به آن اشاره نموده است ) تالیف کرده است .[۲]
موفق : مولف مناقب الامام الاعظم ابی حنیفه و مناقب امیر المومنین علی بن ابی طالب . اصالتا از اهل مکه بوده است [۳]
القطفی او را ادیبی فاضل و عارف به فقه دانسته است .[۴] معروف به اخطب خوارزم است ، عالم به ادبیات عرب و صاحب علم و فقیه و ادیب و شاعر بود [۵]
خطیب خوارزم ، استاد ناصر بن عبد السید صاحب کتاب المغرب ، ابوالموید ، ادیب فاضل و مصنفات محمد بن حسن را از عمر بن محمد بن احمد نسفی نقل کرده است
خوارزم در این دوران تحت حاکمیت حاکم سلجوقی خراسان بوده و پایه گذاری حکومت خوارزمشاهیان در این مناطق از این دوران آغاز گردیده است . اینان جنگهائی با حاکمان کشورهای همسایه داشته اند . ابن کثیر در مورد اتسز خوارزمی حاکم خوارزم می نویسد که اتسز بن اوف خوارزمی که ملقب به معظم بوده بلاد شام را از دست فاطمیون خارج کرده و فرمان منع حی علی خیر العمل در اذان را که بر منابر دمشق و سایر مناطق شام گفته می شده را صادر کرد و امر به رضایت داشتن از همه صحابه در خطبه ها نمود [۶]
موفق خوارزمی در جنگهای حاکمان خوارزمی همراه آنان بوده ، همانگونه که حموی نقل می کند ، که ایشان در فتح قلعه منقشلاغ همراه حاکم خوارزمی بوده و اشعاری در چگونگی فتح این قلعه برای پسرش سروده است[۷] . تعدادی از نویسندگان موفق خوارزمی را با ابوبکر خوارزمی شاگرد فخرالدین رازی که چند سالی پس از موفق زندگی می نموده است اشتباه گرفته اند . موفق از علماء بزرگ احناف می باشد که در تقویت مذهب و امام مذهب خود کوشش فراوان نموده و نویسندگان بسیاری پس از او از کتابها و روایاتی که او نقل کرده است استناد نموده اند . و ابن حجر و حلبی که راویان کتب او را بررسی کرده اند در مورد صحت و مقام علمی او مطلبی در مذمتش نگفته اند و شهرت به صحت و وثاقت دارد .
[1] – معجم المولفین / ج ۳ / ص ۵۲
– کشف الظنون / ج ۶ / ص ۴۸۲ [۲]
– الجواهر المضیه فی طبقات الحنفیه / ج ۲ / شماره ۵۸۴ [۴]
– بغیه الوعاه فی طبقات اللغویین و النحاه / شماره ۲۰۴۶ [۵]
– البدایه و النهایه / ج ۶ / ص ۱۱۲ / سنه ثمان و ستین و اربعماته [6]